یه سری جوک خومشل
ترکه یه روز سرد زمستون می بینه که یه اسب از دهنش داره بخار در می یادمی
ره جلوتر و می گه جل الخالق ! پس اون اسب بخاری که می گن اینه؟؟
!!
یارو تلویزیون رو روشن میكنه كانال 1: قرآن. كانال 2: قرآن. كانال 3:قرآن. كانال 4: قرآن. كانال 5: قرآن. پا میشه تلویزیون رو میبوسه میذاره رو طاقچه
یه روز یه تركه چله تنابستون میره زیر لحاف و سرش رو محكم میكشه
یكی میاد و بهش میگه : آقا شما ترك هستی ؟
تركه میگه : ای بابا مگه از زیر لحاف هم معلومه ؟؟
یه روز یه ترك و یه اصفهانی و یه تهرونی رو میخواستن اعدام كنن بهشون میگن
سه نوع اعدام داریم = گیوتین ، طناب دار و تیر باران
شما باید یكی از اینها رو انتخاب كنین .
تهرونیه میگه : منو با گیوتین بكشین هیچی نفهمم .
سر تهرونی رو میذارن زیر تیغ گیوتین تا تیغ میاد پایین دم گردنش گیر میكنه و تهرونیه آزاد میشه .
اصفهونیه هم میگه : من رو هم با گیوتین اعدام كنین و با ز هم تیغه گیوتین گیر میكنه و اون هم آزاد
میشه .
بعد نوبت تركه میشه و میگه :
این گیوتین كه خرابه …منو تیر باران كننید
بچه اصفهانیه توی امتحان بیست میگیره. باباش میزنه توی گوشش و میگه: خاك بر سرت كنن، با نمره 10 هم میشه قبول بشی، حتما باید این همه خودكار حروم میكردی؟
دروغ دختر ها
تو برام مثل داداشی = یعنی جلو تر نیا
من تو رو اندازه داداشم دوست دارم=چون حالم از داداشم به هم می خوره
از دست من ناراحتی=هستی كه باش به من چه
من حالم بده = یعنی باید ببریم كافی شاپ و كلی چیز برام بخری
من فقط با تو حرف می زنم = با بقیه می خندم
من همیشه پیشت می مونم = مخصوصا وقتی كه كمیته بیاد
خاطرت برام عزیزه = خاطر همون خاطره استیعنی باید یه خاطره بشی
دیروز یكی بهم متلك انداخت = یعنی بیا خواستگاریم
یه نفر توی یه اتوبوس پیله كرده بود به راننده و در گوش راننده حرف میزد
به بنده خدا یه ماشین مدل انگلیسی میدن (از اونایی كه فرمونش سمت راسته) بعد از یه مدت ازش میپرسن: چطوره؟ بنده خدا میگه: والا بد نیست فقط نمیدونم چرا هر وقت تف میكنم، میافته روی خانومم!؟
اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده
بندهخدا از دندانپزشكی میاد خونه، غذا رو لقمه لقمه میكنه تو باسنش، بهش میگن: چیكار میكنی؟ میگه: دكتر گفته: غذا رو با اون طرفت بخور
بندهخدا داشته از یه خانومی لب میگرفته كه یه دفعه گشت ارشاد میرسه، بهش میگن: چیكار میكنی؟ میگه: هیچی بابا، معلم كلاس اولم بوده
یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زده
یه اصفهانی داشت نوار روزه گو ش میداده می زنه آخرش ببینه شام میدن یا نه
زنه با بچش سوار تاکسی می شه .بچه با صدای بلند می گه مامان یادته؟ مامانش می گه چی رو عزیزم؟ بچه می گه : تو اشپزخونه گوزیدی
یه نفر توی یه اتوبوس پیله كرده بود به راننده و در گوش راننده حرف میزد
.
راننده مرتب بهش می گفت: برو بشین سر جات.
آخرش مسافرها به راننده میگن: آقای راننده به حرفش گوش كن شاید كاری داره.
راننده میگه: نه بابا اومده به من میگه: چپ كن یه كم بخندیم!
غضنفر آشغال میره تو چشمش، ساعت نه میایسته دم در
پسره میره اتاق خوابی که مامان و باباش توش بودن میگه میشه من امشب اینجا بخوابم؟ یهو باباا میگه برو بینم مگه نمیبینی جا نیست خودمم رو مامانت خوابیدم
اصفهانیه واستاده بوده دم مسجد، داشته خرما خیرات میكرده. خلاصه هركی رد میشده، یك خرما برمیداشته و یك صلوات میفرستاده . بعد یك مدت، یك بابایی دست میكنه یك مشت خرما برمیداره، اصفهانیه دستشو میگیره، میگه: هوووی! چه خبرس؟! یك نفر آدم مردس، اتوبوس كه چپ نكردس
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: جوکاس ام اس
برچسبها: جوک اس ام اس جوک خوشگل